انجمن دانشمندان آمريکايي (FAS)، در نشستي که 16 نوامبر در دانشگاه جان هاپکينز برگزار کرده است، به بررسي چند سناريوي محتمل در آينده روابط ايران و آمريکا و تأثيراتش بر اقتصاد جهاني پرداخته است. در اين تحقيق ميخواهيم به تحليل اين سناريوها از منظر سياست خارجي آمريکا بپردازيم. در ابتدا به تحليل جداگانه هر سناريو به وسيله هزينههاي تحميلشده بر اقتصاد جهان و شاخصهاي تأثيرگذار بر هر سناريو ميپردازيم و سپس خواهيم گفت که امکانپذيرترين سناريو، با توجه به شرايط حال و آينده دو کشور، کدام سناريو است و چرا.
سناريوي اول: افزايش فشار
ايالات متحده فشارها را با دور جديدي از تحريمها عليه هر بانک خارجي (خصوصي يا عمومي) که با بانکهاي مرتبط با بانک مرکزي ايران مبادله داشته باشد افزايش ميدهد. در حال حاضر تنها مبادلات نفتي و معاملات سنگين ممنوع شده است. اين تحريمها ممکن است در ادامه، به جدايي بخش صادرات نفتي ايران از اقتصاد جهاني منجر شود. با اين حال، وزارت خارجه آمريکا از واردات محدود نفت خام چشمپوشي خواهد کرد، اما تلاش ميکند تا خريد نفت ايران به حداقل برسد و به ميزان چشمگيري کاهش پيدا کند. دور جديد اين تحريمها ممکن است شامل محدوديت اعطاي وامهاي بينالمللي شود که به کاهش ذخاير ارزي ايران سرعت ميبخشد. به طور کلي، ميانگين هزينه تحميلشده بر اقتصاد جهان تقريباً 64 ميليارد دلار آمريکاست.
هزينهها |
حداقل هزينه |
ميانگين هزينهها |
حداکثر هزينهها |
خسارتهاي بازار مالي |
3,666,783,333 |
22,166,870,833 |
40,666,958,333 |
افزايش قيمت نفت |
6,933,333,333 |
30,700,000,000 |
54,466,666,667 |
هزينههاي امنيتي و نظامي |
1,134,975,000 |
3,531,110,417 |
5,927,245,833 |
هزينههاي جهاني ديگر |
3,572,857,143 |
7,546,428,571 |
11,520,000,000 |
آنچه در سناريوي اول تأثيرگذار است شاخصهاي زير ميباشد: افزايش تورم براي ايران و آمريکا، از دست رفتن سرمايه (ايران)، افزايش فروش تسليحات روسي، کاهش اعتماد سرمايهگذاران در منطقه، اختلال در واردات و صادرات، خسارت وارده به اقتصاد ايران و افزايش قيمت نفت و هزينههاي نظامي. براي عمل بر اساس سناريوي بمباران و حمله فراگير، ايالات متحده بايد از با ماندن تنگه هرمز مطمئن باشد. در اين سناريو، حمله نظامي به ايران هدفش نه تنها مراکز هستهاي، بلکه تأسيسات نظامي ايران، شامل نيروي هوايي، امکانات مرتبط با رادارهاي هوايي و تجهيزات ديگري است که امکان اقدام تلافيجويانه را دارند. اينها ممکن است شامل پايگاههاي اصلي نظامي ايران، تجهيزات سپاه پاسداران، ارتش، نيروي دريايي و نيروي هوايي ايران باشد.به بيان ديگر، در صورت وقوع اين سناريو، ايالات متحده بايد بتواند هزينههاي ناشي از حذف نفت خام ايران و اختلال در صادرات و واردات کشورهاي درگير در اقتصاد ايران را جبران نمايد. البته به نظر ميرسد که با اجراي اين سناريو، اقتصاد ايران با مشکلات عديدهاي روبهرو شود که در اين صورت ممکن است گزينههايي مثل مذاکره با آمريکا از قوت بيشتري برخوردار گردد. لازم به ذکر است که برخي از شاخصهاي سناريوها با يکديگر مشترک هستند؛ بنابراين در هر سناريو تنها به شاخصهايي خواهيم پرداخت که در سناريوهاي گذشته بررسي نشدهاند.
سناريوي دوم: بستن خليج فارس و منزوي نمودن ايران
اقتصاد ايران در فشار قرار گرفته است. اين در حالي است که توافقات ديپلماتيک دستنيافتني به نظر ميرسد. ايالات متحده نگران آن است که رژيم ايران با روشي تحت عنوان «قطع ارتباط» بتواند به بقاي خود ادامه دهد. ايالات متحده در حال حرکت به سمتي است که بتواند از صادرات تمام توليدات نفت تصفيهشده، گاز طبيعي، تجهيزات انرژي و خدمات ايران جلوگيري کند. سرمايهگذاري در بخش انرژي ايران به صورت جهاني و همچنين تجارت رسمي با ايران ممنوع شده است و بايد وامهاي بينالمللي و سرمايهگذاري در قسمت اوراق بهادار ايران هم ممنوع شود. ارائه بيمه نيز براي هر گونه حملونقلي به ايران بايد ممنوع شود. تجهيزات نظامي آمريکا در خليج فارس، به منظور بلوکه کردن محمولههاي غيرمجاز و همچنين محافظت از محمولههاي نفتي و ديگر توليدات، بايد در سراسر تنگه هرمز گسترش يابد. برآورد ميانگين هزينه تحميلشده بر اقتصاد جهان تقريباً 325 ميليارد دلار آمريکاست.
هزينهها |
حداقل هزينه |
ميانگين هزينهها |
حداکثر هزينهها |
خسارتهاي بازار مالي |
21,833,450,000 |
147,948,120,833 |
274,062,791,667 |
افزايش قيمت نفت |
50,242,857,143 |
118,517,857,143 |
186,792,857,143 |
هزينههاي امنيتي و نظامي |
12,908,295,000 |
21,149,620,000 |
29,390,945,000 |
هزينههاي جهاني ديگر |
5,270,614,583 |
14,216,632,292 |
23,162,650,000 |
خسارت منازعه |
4,425,000,000 |
23,537,500,000 |
42,650,000,000 |
شاخصهاي تأثيرگذار در اين سناريو را ميتوان اين گونه برشمرد: از دست رفتن سرمايه (ايران، آمريکا و منطقه)، هزينه محاصره و همچنين تخليه خليج فارس، کاهش گردشگري جهاني، اختلال در واردات و صادرات، ضرورت کمکهاي انساندوستانه به ايران، افزايش قيمت گاز مايع طبيعي، افزايش هزينههاي زندگي در منطقه، افزايش قيمت نفت، افزايش فروش تسليحات روسيه، تورم، هزينه تغيير زيرساختها، هزينه نظامي (آمريکا و منطقه)، اختلال در وضعيت اقتصادي منطقه و در نهايت توقف کارهاي منطقهاي آمريکا. با وقوع اين سناريو، که هزينهاي به مراتب بيش از سناريوي افزايش فشار بر ايران دارد، هزينه افزايش قيمت نفت و نيز خسارت بازارهاي مالي بسيار چشمگير است. از طرفي هر گونه درگيري در خليج فارس ميتواند اقتصاد کشورهاي عربي را با تزلزل روبهرو کند. هرچند طبق پيشبيني اين سناريو، تنگه هرمز باز خواهد ماند، اما احتمال آن ميرود که وقتي صادرات نفتي و غيرنفتي ايران با مشکل جدي روبهرو شود، جمهوري اسلامي ايران به بستن تنگه هرمز مبادرت ورزد و در اين صورت هزينههاي پيشبينيشده چندين برابر ميگردد، زيرا صادرات و واردات کليه کشورهاي حاشيه خليج فارس با مشکل جدي روبهرو خواهد شد. از طرفي ممکن است انجام اين سناريو بتواند در کوتاهمدت به ايران فشار بياورد، اما قطع صادرات گاز و نفت ايران و به کار افتادن ذخاير مازاد و ذخاير استراتژيک نفت جهان اثرات جبرانناپذيري بر اقتصاد جهان خواهد گذاشت.
سناريوي سوم: حملات دقيق و حسابشده
در اين سناريو پيشبيني اين است که ايالات متحده به عملياتي دقيق و حسابشده، توسط «نيروهاي ويژه هوايي»، عليه تأسيسات هستهاي و نظامي ايران، که نگران فعاليت آنهاست، دست بزند. اين مناطق شامل تأسيساتي ميشود که در بحثهاي اخير آژانس مطرح هستند؛ يعني 3 نيروگاهي که در اسناد محرمانه آژانس مشخص شدهاند. به منظور اجتناب از يک حمله گسترده و دامنهدار، ايالات متحده بايد عملياتي دقيق، سريع و پنهاني را طراحي کند و آن دسته از تأسيسات نظامي را که ممکن است مواجهه ايران را در پي داشته باشد مورد هدف قرار ندهد. در اين سناريو، خطر از دست دادن کماندوها و هواپيماها وجود دارد، اما اقدام تلافيجويانه، بنا به پيشبيني مذکور، محتمل نيست. برآورد ميانگين هزينه تحميلشده بر اقتصاد جهان، در اين سناريو، تقريباً 713 ميليارد دلار آمريکاست.
هزينهها |
حداقل هزينه |
ميانگين هزينهها |
حداکثر هزينهها |
خسارتهاي بازار مالي |
81,275,140,000 |
271,325,245,000 |
341,375,350,000 |
افزايش قيمت نفت |
169,420,000,000 |
289,725,000,000 |
410,030,000,000 |
هزينههاي امنيتي و نظامي |
20,526,695,000 |
29,512,320,000 |
38,497,945,000 |
هزينههاي جهاني ديگر |
64,917,031,250 |
77,922,890,625 |
90,928,750,000 |
خسارت منازعه |
19,924,333,333 |
44,882,166,667 |
69,840,000,000 |
از دست رفتن سرمايه (ايران و منطقه)، خسارت هستهاي به ايران، خسارت به ايران (غيرنظاميان و تأسيسات غيرهستهاي)، اختلال در اقتصاد جهاني، افزايش هزينه زندگي در منطقه، افزايش قيمت نفت، افزايش قيمت گاز مايع، تورم، افزايش فروش تسليحات روسي، کاهش اعتماد سرمايهگذاران، ضرر رساندن به اقتصاد ايران، هزينههاي محاصره و تخليه خليج فارس، کاهش گردشگري جهاني، ضرورت ارسال کمکهاي انساندوستانه به ايران، اختلال در روند واردات و صادرات بينالمللي، حملات تلافيجويانه ايران، هزينه نظامي (آمريکا و منطقه)، هزينه پاکسازي و تأثيرات مواد راديواکتيو، بيثباتي گسترده منطقهاي، توقف کارهاي منطقهاي آمريکا، اخلال در اقتصاد منطقه، خسارت منازعات منطقهاي و در نهايت پايان انزواي دفاعي ايران هزينههاي ناشي از اقدام بر اساس اين سناريو هستند. در سناريوي سوم، علاوه بر مسائلي که در سناريوي دوم مطرح شد، موارد ديگري نيز مشاهده ميشود. در اين سناريو، علاوه بر هزينههاي نظامي، شاهد هزينههاي زيستمحيطي، کاهش گردشگري و بيثباتي احتمالي در منطقه نيز خواهيم بود. از طرفي ديگر، با اجراي اين سناريو، ايران از موضع دفاعي خارج ميشود و ميتواند براي استفاده از تسليحات نظامياش عليه منافع آمريکا در خاورميانه اقدام کند. ميانگين هزينههاي افزايش قيمت نفت نيز به شکل حداکثري به رقم 400 ميليون دلار خواهد رسيد که هزينهاي غيرقابل تحمل براي بازار نفت است. آسيب ديدن غيرنظاميان نيز بحث مهمي است که افکار عمومي جهان، مردم آمريکا و نيز ايران به آن واکنش شديد نشان خواهند داد.
سناريوي چهارم: بمباران و حمله فراگير
بر اساس اين سناريو، رئيسجمهور آمريکا تمايل نخواهد داشت تا کاري را نيمهکاره انجام دهد، زيرا نگران خواهد بود که حملات محدود ممکن است تمام اهداف و موضوعات را برآورده نکند و با اقدام تلافيجويانه ايران مواجه شود. بنابراين او خواهان يک عمليات دقيقتر است. در اين سناريو، حمله نظامي به ايران هدفش نه تنها مراکز هستهاي، بلکه تأسيسات نظامي ايران، شامل نيروي هوايي، امکانات مرتبط با رادارهاي هوايي و تجهيزات ديگري است که امکان اقدام تلافيجويانه را دارند. اينها ممکن است شامل پايگاههاي اصلي نظامي ايران، تجهيزات سپاه پاسداران، ارتش، نيروي دريايي و نيروي هوايي ايران باشد. براي اقدام بر اساس اين سناريو، ايالات متحده بايد از باز ماندن تنگه هرمز مطمئن باشد. برآورد ميانگين هزينه تحميلشده بر اقتصاد جهان، با توجه به اين سناريو، تقريباً 2/1 تريليون دلار آمريکاست.
هزينهها |
حداقل هزينه |
ميانگين هزينهها |
حداکثر هزينهها |
خسارتهاي بازار مالي |
85,583,333,333 |
423,755,208,333 |
761,927,083,333 |
افزايش قيمت نفت |
205,035,250,000 |
394,053,875,000 |
583,072,500,000 |
هزينههاي امنيتي و نظامي |
54,440,579,167 |
103,740,266,667 |
153,039,954,167 |
هزينههاي جهاني ديگر |
80,951,237,500 |
161,168,458,750 |
241,385,680,000 |
خسارت منازعه |
12,774,000,000 |
55,704,500,000 |
98,635,000,000 |
هزينههاي محتمل از اجراي سناريو چهارم به شرح ذيل است: از دست رفتن سرمايه (ايران و منطقه)، خسارت هستهاي به ايران، خسارت به ايران (غيرنظاميان و تأسيسات غيرهستهاي)، اختلال در اقتصاد جهاني، هزينه تخليه خليج فارس، خسارت به بخش مالي، عرضه ذخاير استراتژيک نفت جهاني، کاهش گردشگري جهاني، کمکهاي انساندوستانه به ايران، اختلال در واردات و صادرات، افزايش هزينه زندگي در منطقه، افزايش قيمت نفت، افزايش قيمت گاز مايع، تورم، افزايش فروش تسليحات روسي، کاهش اعتماد سرمايهگذاران، ضرر رساندن به اقتصاد ايران، سقوط بازار، حمله تلافيجويانه ايران، هزينه نظامي (آمريکا و منطقه)، هزينه پاکسازي و تأثيرات مواد راديواکتيو، بيثباتي سياسي گسترده در منطقه، توقف کارهاي منطقهاي آمريکا، اختلال در اقتصاد منطقه، خسارت ناشي از منازعات منطقهاي، وقوع جنگ تجاري، بيثباتي اقتصاد آمريکا، جنگ داخلي يا حداقل بيثباتي ايران و نيز پايان انزواي دفاعي ايران. در قالب سناريوي کاهش فشارها، ايالات متحده برخي تحريمها، شامل صادرات نفت خام ايران و معاملات خارجي بانک مرکزي، را از ميان برميدارد. اين اقدام رويکردي جديد از سوي رئيسجمهور آمريکاست تا به ايران ثابت کند که اين کشور اهل سازش و مذاکره است. اين سناريو، که از پرهزينهترين سناريوها محسوب ميشود، به گونهاي است که علاوه بر شاخصها و شرايطي که در 3 سناريوي قبل به آنها اشاره کرديم، موارد مهمي چون جنگ تجاري، بيثباتي اقتصاد آمريکا و نيز جنگ داخلي يا بيثباتي ايران را نيز در پي خواهد داشت. در صورت وقوع جنگ تجاري، کشورهاي جهان به صفبندي تجاري عليه يکديگر خواهند پرداخت و در اين ميان، ممکن است روسيه و چين، براي مقابله با آمريکا، صادرات و واردات خود را به برخي از کشورها و از جمله خود آمريکا کاهش دهند که اين امر ميتواند اقتصاد کشورهاي اروپايي و آمريکا را در دوره رکود اقتصادي با بحران مواجه سازد. از طرفي، با وقوع اين سناريو، ممکن است در ايران، بين گروههاي تجزيهطلب و حکومت، جنگ داخلي شکل بگيرد و ايران و منطقه را بيثبات سازد که اين امر نيز به نفع اقتصاد سرمايهداري نيست؛ چرا که مهمترين شاخصه اقتصاد سرمايهداري امنيت است. بيثباتي در ايران و منطقه ميتواند منافع حياتي آمريکا در خاورميانه را نيز به خطر بيندازد.
سناريوي پنجم: تهاجم تمامعيار
در صورت اقدام بر اساس اين سناريو، ايالات متحده به ايران حمله و آن را اشغال و حکومت را خلع سلاح ميکند. اين سناريو شامل تمام اقدامات و عملياتهاي سناريوهاي بالا ميشود و در نهايت منجر به خلع سلاح رژيم ايران ميگردد. اگرچه هدف اين مأموريت تغيير رژيم ايران نيست، اما ضرورت اقدام بر اين اساس وجود دارد، زيرا ايالات متحده نميتواند تهديدات اسرائيل و کشورهاي همسايه ايران و تهديد بسته شدن تنگه هرمز را بيش از اين تحمل نمايد. اين جنگ تنها از طريق محاصره دريايي ايران، ايجاد منطقه پرواز ممنوع و تخريب يک به يک تأسيسات نظامي ايران امکانپذير است. در اين عمليات، بايد نيروهاي زميني و دريايي زيادي به خدمت گرفته شوند.برآورد ميانگين هزينه تحميلشده بر اقتصاد جهان، در اين سناريو، تقريباً 7/1 تريليون دلار آمريکاست.
هزينهها |
حداقل هزينه |
ميانگين هزينهها |
حداکثر هزينهها |
خسارتهاي بازار مالي |
151,125,000,000 |
523,192,708,333 |
881,041,666,667 |
افزايش قيمت نفت |
235,235,250,000 |
469,153,875,000 |
703,072,500,000 |
هزينههاي امنيتي و نظامي |
97,775,579,167 |
173,928,600,000 |
250,081,620,833 |
هزينههاي جهاني ديگر |
95,229,455,357 |
366,497,113,393 |
637,764,771,429 |
خسارت منازعه |
19,740,333,333 |
66,460,166,667 |
113,180,000,000 |
شاخصها و هزينههاي تأثيرگذار بر سناريوي پنجم به اين شرح هستند: از دست رفتن سرمايه (ايران و منطقه)، خسارت هستهاي به ايران، خسارت به ايران (غيرنظاميان و تأسيسات غيرهستهاي)، اختلال در اقتصاد جهاني، هزينههاي محاصره و تخليه خليج فارس، خسارت به بخش مالي، هزينههاي ضدتروريسم و امنيت داخلي آمريکا، عرضه ذخاير استراتژيک جهاني، کاهش گردشگري جهاني، کمکهاي انساندوستانه، اختلال در واردات و صادرات، تغيير زيرساختها، افزايش قيمت گاز مايع، خسارت به اقتصاد ايران، سقوط بازار، سردرگمي بازار، هزينههاي نظامي (جهاني و آمريکا)، خسارت منازعات منطقهاي، هزينه پاکسازي و تأثيرات مواد راديواکتيو، توقف کارهاي منطقهاي، اخلال در اقتصاد منطقه، بيثباتي سياسي گسترده در منطقه، افزايش فروش تسليحات روسي، جنگ تجاري، بيثباتي اقتصاد آمريکا، پايان انزواي دفاعي ايران. در اين سناريو، اگرچه شاخصها مشابه سناريوي چهارم هستند، اما شدت آنها بيشتر خواهد بود. بيثباتي اقتصادي در جهان، آمريکا و منطقه، هزينههاي سرسامآوري را به بار خواهد آورد. از طرفي، با بيثباتي در منطقه، گروههاي تروريستي ميتوانند راحتتر از گذشته فعاليت کنند و انتقال يابند که اين امر ميتواند امنيت داخلي آمريکا و منطقه را با مشکلاتي همراه سازد. به بيان ديگر، امنيتي که آمريکا به اصطلاح چندين سال است که در افغانستان و عراق به دنبال آن است، هرگز محقق نخواهد شد.
سناريوي ششم: کاهش فشارها
براي فائق آمدن بر مشکل صفآرايي دو کشور در مقابل يکديگر، رئيسجمهور آمريکا در رويکرد جديدي نسبت به ايران، به صورت يکجانبه، قدمهاي مثبتي را در اين زمينه برداشته است تا به اين کشور ثابت کند اهل سازش و مذاکره است. در اين سناريو، ايالات متحده برخي تحريمها را از اين ايران برميدارد. اين تحريمها شامل صادرات نفت خام ايران و معاملات خارجي بانک مرکزي و همچنين شامل شرکت ملي نفت ايران و شرکت نفتيران ميشود. برآورد ميانگين هزينه تحميلشده بر اقتصاد جهان، بر اساس اين سناريو، تقريباً 60 ميليارد دلار آمريکاست.
هزينهها |
حداقل هزينه |
ميانگين هزينهها |
حداکثر هزينهها |
خسارتهاي بازار مالي |
9,142,928,571 |
15,433,946,429 |
21,724,964,286 |
افزايش قيمت نفت |
16,250,166,667 |
33,300,083,333 |
50,350,000,000 |
هزينههاي امنيتي و نظامي |
2,450,750,000 |
3,750,000,000 |
5,049,250,000 |
هزينههاي جهاني ديگر |
2,231,250,002 |
4,679,583,338 |
7,127,916,675 |
شاخصهاي تأثيرگذار در سناريوي ششم عبارتند از: تقويت بازار آسيايي، تقويت بانکي شوراي همکاري خليج فارس، افزايش تجارت منطقهاي، افزايش اعتماد سرمايهگذاران، سرمايهگذاري در صنعت هستهاي، بهبود اقتصاد ايران، هزينه نظامي منطقهاي، کاهش قيمت نفت، کاهش جنگ و ترس از جنگافزارهاي نظامي، افزايش قاچاق منطقهاي، افزايش ارزش ريال، کم شدن تحريمها. در اين سناريو، اقتصاد ايران بهبود مييابد و ارزش ريال افزايش خواهد کرد. از طرفي ديگر، کشورهاي ديگر نيز اين شجاعت را پيدا خواهند کرد که همانند ايران به سرمايهگذاري در صنعت هستهاي اقدام کنند، زيرا در صورت کاهش فشارها، جهانيان ايران را برنده منازعه دو کشور خواهند دانست. اما کشورهاي منطقه همچنان با توهم ترس از ايران، به افزايش تسليحات خود ادامه خواهند داد. تجارت منطقهاي و آسيايي نيز با افزايش همراه خواهد بود، زيرا احتمال درگيري نظامي دو کشور کاهش مييابد و شاهد افزايش اعتماد سرمايهگذاران براي سرمايهگذاري در منطقه، به دليل عدم ترس از جنگافزارهاي نظامي، خواهيم بود.
نظرات شما عزیزان: